چرا نماز برام سنگینه؟ طلبه حقیقت طلب

سنگینیِ نماز !

 

حتماً شنیدید که ائمه گرامی ما بعضی از ایام، در یک شبانه‌روز، 1000 رکعت نماز می‌خواندند. البته این کار همیشگی حضرات معصومین نبود. مثلاً درباره امیرالمؤمنین آمده که ایشان در ماه رمضان در یک شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواندند. إِنَّ عَلِیّاً کانَ فِی آخِرِ عُمِرهِ یُصَلِّی فِی کُلِّ یَوم وَ لَیلَة ألفَ رَکعة (الکافی( ط- الإسلامیة)، ج4، ص154)

به نظر شما حضرت امیر در ماه مبارک، هر شبانه‌روز بالاجبار و از روی کراهت 1000 رکعت نماز می‌خواندند یا عشق و انگیزه ایشان را به نماز و عبادت جلب می‌کرد. جواب مشخص است. اما چطور می‌شود، بعضی از ما که پیروان و عاشقان حضرت هستیم، انگیزه‌ای برای نماز نداریم و اغلب خواندن نماز برای ما خیلی سنگین و سخت هست. یعنی بعضاً حاضریم حتی تن به کارهای خیلی سخت‌تر هم بدهیم، اما سراغ نماز نرویم. درحالی‌که مسلمانیم و معتقدیم به وجوب و برکت نماز، مخصوصاً اینکه دوتا نماز 4 رکعتی روی‌هم‌رفته قرار نیست بیشتر از 10 یا 15 دقیقه وقت ما را بگیرد. اما باز هم نمازخواندن برای ما یک وزنه خیلی سنگین است.

مشکل کجاست؟

خداوند متعال هم در قرآن کریم به این نکته اشاره فرموده که نماز برای خیلی‌ها سنگین است مگر یک عده خاص. چه کسانی؟ خاشعین!

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین‏ (بقره/45)

فقط خاشعین هستند که با عشق و علاقه نماز می‌خوانند و الا نماز برای بقیه کار سخت و دشواری است. در سوره مؤمنون هم یکی از صفات مؤمنین همین خشوع در نماز عنوان شده است:

الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون (مومنون/2)

خشوع یعنی چه؟ " راغب" در" مفردات" می‏گوید: " خشیت به معنی ترسی است آمیخته با تعظیم، و غالباً در مواردی به کار می‏رود که از علم و آگاهی به چیزی سرچشمه می‏گیرد.

راز رسیدن به این خشوع چیست؟

جالب است که خداوند متعال در مقام بیان اینکه چه کسانی در عبادت خاشع هستند، از حصر استفاده می‌کند و خشوع را منحصر در یک گروه خاص می‌کند و می‌فرماید فقط علما هستند که در عبادت خاشع‌اند.

إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء (فاطر/28)

این حصر (فقط) را از ادات "انما" متوجه می‌شویم که ادات حصر است.

اما منظور از "علما" در این آیه شریفه چیست؟

علامه طباطبایی می‌فرمایند:

و مراد از" علما"، علمای باللَّه است، یعنی کسانى که خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش مى‏شناسند، شناسایى تامى که دلهایشان به وسیله آن آرامش مى‏یابد، و لکه‏هاى شک و دو دلى از نفوسشان زایل گشته، و آثار آن در اعمالشان هویدا مى‏گردد، و فعلشان مصدق قولشان مى‏شود. (ترجمه تفسیر المیزان، ج‏17، ص: 60)

روایتی هست که در مستدرک‌الوسائل (جلد ۱۱، صفحه ۲۳۳) از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است و در بحار الأنوار (جلد ۶۷, صفحه ۳۴۴) از امام سجاد علیه‌السلام. بنده حدیث زین‌العابدین از بحار را نقل می‌کنم.

وَ فِی اَلْکَافِی عَنِ اَلسَّجَّادِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مَا اَلْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ اَلْعَمَلُ إِلاَّ إِلْفَانِ مُؤْتَلِفَانِ فَمَنْ عَرَفَ اَللَّهَ خَافَهُ وَ حَثَّهُ اَلْخَوْفُ عَلَى اَلْعَمَلِ بِطَاعَةِ اَللَّهِ وَ إِنَّ أَرْبَابَ اَلْعِلْمِ وَ أَتْبَاعَهُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا اَللَّهَ فَعَمِلُوا لَهُ وَ رَغِبُوا إِلَیْهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ إِنَّما یَخْشَى اَللّهَ مِنْ عِبادِهِ اَلْعُلَماءُ

و در کافی از حضرت سجاد علیه‌السلام است که فرمود: علم به خدا و عمل به دستوراتش دو دوست صمیمی هستند پس هر که خدا را شناخت از او می‌ترسد و همین ترس او را وادار به عمل می‌نماید ارباب علم و دانشمندان و پیروانشان کسانی هستند که خدا را شناخته و اعمال خود را برای او انجام داده و رغبت و میلشان به او است و خداوند فرموده: إِنَّما یَخْشَى اَللّهَ‌ مِنْ‌ عِبادِهِ‌ اَلْعُلَماءُ.

پس کسی رغبت به نماز دارد و از نماز لذت می‌برد که قبلاً معرفت کسب کرده و طبق آن عمل کرده و از آنچه می‌دانسته تخطی نکرده. همین مطلب او را به خشوع رسانده و نماز را برایش سهل و لذت‌بخش کرده است.